این چینین نگاهم نکن!

حالم این خنده های تاریخ گذشته لبهایم نیست که می بینی!

حکایت خنده هایم، حکایت دختر نافرمانی بود که خسته از بی توجهی پدر، گریزان از حجابی اجباری! طغیان کرد

کنترلش از دستم در رفت و بیرونش کردم از دلم

و اکنون این شد که میبینی؛

خنده هایم تن فروشی می کنند!!

و تو معصومیت از دست رفته او را می بینی و سر تکان می دهی، فساد اخلاقی چارراه تنهایی ام را.

نیشخند بارم نکن!

یادت باشد از غم اجباری دلم فراری شد، خنده های دوست داشتنی ام

حالا من مانده ام و غمت.

من.ساده 9 دی 92

مطالبه گری به سبک ابراهیم

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

کینه ظلم برای من، لبخند زهرا (س) برای تو..

خنده ,ام ,بینی ,حکایت ,دلم ,هایم ,خنده هایم ,می بینی ,تن فروشی ,فروشی می ,می کنند

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مشاوره و انجام پروژه های مهندسان پزشکی خرید عینک آفتابی زنانه و مردانه ابمیوه گیری صنعتی تازه های بهداشت شخصی و سلامتی سالم زیبا دِل نِگاری لامپ ال ای دی | لامپ LED کاشی سرامیک و شیرآلات و تجهیزات خانه و آشپزخانه irangoldan